پسر اردیبهشت

عکس ، داستان ، بازی، لطیفه و دانستنی ها

داستان جالب اولین موبایل در جهان و مخترع آن

چهل سال پیش در روز سوم آوریل ۱۹۷۳ (۱۴ فروردین ۱۳۵۲)، مردی به نام مارتین کوپر در حالی که از خیابان رد می شد، دستگاه کوچکی را در دستش می فشرد که بعدها تاریخ بشریت را برای همیشه متحول کرد.

به گزارش سیتنا، این دستگاه نخستین تلفن دستی جهان بود و آقای کوپر گروهی خبرنگار را برای تماشای «اولین تماس عمومی با تلفن همراه» دعوت کرده بود. در آن زمان چنین ادعایی حتی برای نیویورکی ها هم عجیب و غریب می نمود. تلفن جدید نه فقط بی سیم، که کوچک و سبُک هم بود، ۱۰ اینچ (۲۵.۴ سانتی متر) طولش بود و ۲.۵ پوند (یک کیلو و ۱۳۴ گرم) وزنش.

سایت «دیلی بیست» در چهلمین سالگرد این روز تاریخی می نویسد: مارتین کوپر هم اکنون ۸۴ سال سن دارد و کماکان در «دره سیلیکون» (سیلیکون ولی) قطب فن آوری جهان، به کار مشغول است.

این مخترع سالخورده که در ابتدای کار خود به عنوان مهندس در استخدام نیروی دریایی ایالات متحده بود، در سال ۱۹۵۲ به شرکت موتورولا پیوست. کار آقای کوپر در این شرکت نصب پخش رادیو بر روی خودروها و فعال کردن بر روی نسخه اولیه پیجر مخصوص پزشکان بود.

اواسط دهه ۱۹۶۰ پلیس شیکاگو از کوپر دعوت کرد تا سامانه تلفن های سنگین و بدقواره درون خودروهای پلیس را اصلاح کند، بعد از مدتی آزمایش، کوپر نوعی میکروفون را به این سامانه افزود که به وسیله آن نیروهای پلیس میکروفونی کوچک را بر روی لباس خود وصل می کردند و در محدوده اطراف خودرو به سامانه ارتباطی پلیس دسترسی داشتند.

مارتین کوپر می گوید: «آن موقع بود که این کشف بزرگ در ذهنم جرقه خورد. انسان در عمل موجودی متحرک است، افسران پلیس هم اگر می توانستند بی سیمشان را با خود حمل کنند، می توانستند خیلی خیلی مؤثرتر به وظایفشان بپردازند.»

با این همه مخترع تلفن همراه می گوید منبع الهام اصلی او سریال تخیلی «پیشتازان فضا» بوده که در آن شخصیت کاپیتان کِرک یک دستگاه ارتباطی دستی تاشو به رنگ طلایی داشت که اسمش را «ارتباط دهنده» گذاشته بودند: «به گروه طراحان دو هفته ای وقت دادیم که تلفنی شبیه این دستگاه طراحی کنند، بعد از آن یک شب همه شان را به شام دعوت کردم و از آنها خواستم به نوبت بلند شوند و طرحشان را ارائه کنند. بعضی از این طرح ها فوق العاده بودند و چنان طراحی ای داشتند که حتی برای تلفن های همراه امروز هم مناسب بودند. گوشی های کشویی، تاشو و دیگر طرح ها، کارشان عالی بود. در ضمن یادتان باشد که منظور سال ۱۹۷۲ است. به هر حال، در نهایت یکی را انتخاب کردیک که لزوماً از بقیه بهتر نبود، اما خوب آن موقع ها هم هرچه چیزی پیچیده تر می شد احتمال زودتر خراب شدنش بالا می رفت.»

منبع : www.citna.ir

[ جمعه 7 تير 1392برچسب:داستان,جالب,اولین,موبایل,در,جهان,مخترع,

] [ 17:33 ] [ ابوالفضل قبادی ]

[ ]

داستان جالب و طنز....

سلام به همه ی دوستان بازدیدکننده.....

با چند تا داستان کوتاه طنز و جالب درخدمتتون هستم

ایرانی ها باهوش ترن !

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم. همه سوار قطار شدند.
 آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
 بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند.
 یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم. سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!

بقیه داستان ها در ادامه مطلب اند.....بخونید و لطفا نظر هم فراموش نشه!

 

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:داستان,جالب,و,طنز,,,,,,

] [ 10:56 ] [ ابوالفضل قبادی ]

[ ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد